یکی دیگه از چیزایی که به تازگی متوجه بیخود بودنش شدم اینه که خودتو در موقعیتی تصور کنی که هنوز گرفتارش نشدی.

مثلا شنیدین میگن اگه برای دیدن کسی استرس داری، خودتو تو اون موقعیت تصور کن، به سوال جوابای احتمالی فکر کن و خودتو آماده کن و اینا، از استرست کم میشه؛ مضخرف‌ترین چیزه.

یکی اینکه اصلا کلا این عمل تصور موقعیت‌ها و حالتای احتمالی چرت محضه؛ چطور آخه؟ مگه مصاحبه کاریه که چارت پیشامدا ثابت باشه! هر چند تو بعضی مصاحبه‌های کاریم میری می‌بینی طرف اصن سیستمش یه چی دیگه‌ست. این ازین.

بعد اینکه وقتی تو از قبل یه سری حالتا و پیشامدارو تصور کردی، در اون لحظه هی منتظر همچون اتفاقات یا اتفاقات مشابهشی تا بازخوردی که تو ذهنت آماده کردی رو اجرا کنی. در نتیچه یکی اینکه کلا ازون لحظه‌ی حال غافل میشی و نه می‌فهمی چه اتفاقاتی داره می‌افته، نه می‌فهمی خودت داری چیکار می‌کنی، بعدم اینکه با بازخوردا و عکس‌العملا و رفتارای از پیش تعیین شده که وما در اون موقعیت جا نمی‌گیرن بدتر می‌رینی.

آخر از همه و مهم‌‌تر از همه چی؟؟ این روشی که مثلا ابداع شده تا تورو از استرس موقعیتایی که در شرف شکل گیرین رها کنه مثلا، در عوض داره چیکار می‌کنه؟ داره تورو در مقابل موقعیت‌های ناگهانی و از پیش تعیین نشده کند و احمق می‌کنه. اینجوری تو نمی‌تونی عکس‌العمل سریع و درست رو تو موقعیتی که یهو دامن‌گیرت شده از خودت نشون بدی.

اعصاب خردکنیشم هست تازه. که چی؟ تو کل زندگیت نشستی و داری به موقعیتایی که هنوز اتفاق نیفتادن و شاید هرگزم اتفاق نیفتن فکر می‌کنی و هی لحظه‌هاتو خراب می‌کنی و هی استرس مضاعف و مضاعف به خودت وارد می‌کنی و کلا می‌رینی. نه به الانت می‌رسی، نه به بعدا.

فلذا شل کن بچه جان.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ من دستگاه فتوتراپی مروارید سبز Phototherapy دانلود بازی کامپیوتر matabkade Jim هنر برتر بنولوژی دختری از جنس هامین کرسی یونسکو درسلامت اجتماعی و توسعه مرکز مشاوره ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰